نام آلبوم : خورشید آرزو
خواننده : همایون شجریان
آهنگساز : سعيد فرجپوري
دستگاه : بيات اصفهان
سال انتشار: ۱۳۸۷
Download Dar Edameye Matlab
شب وصل
ساز: پيش درآمد (يك)
ساز: تکنوازی تار درآمد ماهور (دو)
ساز: چهارمضراب ماهور (سه)
آواز: حديث آرزومندي (چهار) - كلام: حافظ
آواز: حدیث آرزومندی ( ادامه ی سحر با باد میگفتم ... در ترک (پنج )
سحربا باد ميگفتم حديث آرزومندي خطاب آمد كه واثق شو به الطاف خداوندي
قلم را آن زبان نبود كه سر عشق گويد باز وراي حد تقرير است شرح آرزومندي
دعاي صبح و آه شب كليد گنج مقصود است بدين راه و روش ميرو كه با دلدار پيوندي
الا اي يوسف مصري كه كردت سلطنت مغرور پدر را باز پرس آخر كجا شد مهر فرزندي
جهان پير رعنا را ترحم در جبلت نيست ز مهر او چه ميپرسي در او همت چه ميبندي
همايي چون تو عاليقدر و حرص استخوان تا كي دريغ آن ساية همت كه بر نااهل افكندي
در اين بازار اگر سودي است با درويش خرسند است خدايا منعمم گردان به درويشي و خرسندي
تصنيف: شب وصل (شش) - كلام: ملكالشعراي بهار
به شب وصلت بيگانه شدم به شمع رويت پروانه شدم
به مه روي تو من حيران و ماتم ز غم عشق تو شد صبر و ثباتم
به حال من نگر جانا زار و نزارم
شيداي توام تاج سرم بيا به سرم رسواي توام چشم ترم بنشين به برم
عاشقم كردي جانا دلم را بردي
به زلف سركجت گم شده دلم به ماه عارضت حل كن مشكلم
ساز: چهار مضراب در دلکش ترک ( هفت ) تک نوازی تار
آواز: منتهاي عشق (هشت + ده) - كلام: سعدي
هر لحظه در برم دل از انديشه خون شود تا منتهاي كار من از عشق چون شود
دل بر قرار نيست كه گويم نصيحتي كز راه عقل و معرفتش رهنمون شود
يار آن حريف نيست كه از در درآيدم عشق آن حديث نيست كه از دل برون شود
دم دركش از ملامتم اي دوست زينهار كاين درد عاشقي به ملامت فزون شود
فرهادوارم از لب شيرين گزير نيست ور كوه محتشم به مثل بيستون شود
ديوار دل به سنگ تعنت خراب گشت رخت سراي عقل به يغما كنون شود
چون دور عارض تو برانداخت رسم عقل ترسم كه عشق در سر سعدي جنون شود
تصنيف: شمع شب تار (نه) - كلام: علي اكبر شيدا
شنيدم ماهي يا هم شاهي ميان دلبران بت صاحبدلان
گفتم كه غمخوارم شوي در روز جدايي / شمع شب تارم شوي، ترسم كه نپايي
نه دلم بردي و نه غمم خوردي، دلم آزردي
ناديدن رويت ميكشدم / آن سان غل مويت ميكشدم
آواز : قرچه رضوی حسینی و بسته نگار ترک (ده)
تصنيف: ز دست محبوب (يازده) - كلام: غلامرضا رييس موزيك
ز دست محبوب، ندانم چون كنم از هجر رويش ديده جيحون كنم
يارم چو شمع محفل است ديدن رويش مشكل است
سرو مرا پا در گل است بر خط و خالش مايل است
يار من دلدار من كمتر تو جفا كن يادي آخر تو ز ما كن
رفتم در آن ماهرو، با او نشستم رو به رو، گفتم سخنها مو به مو
يار من دلدار من كمتر تو جفا كن يادي آخر تو ز ما كن
ساز: رنگ شهرآشوب (دوازده)
| به نام خداوند جان و خرد و آگاهی